باروطساز، آنکه باروت سازد، سازندۀ باروت، مایحتاج هر روزه را نیز گویند از جامه و زیرجامه و امثال آن، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، جامۀ هرروزه، (دمزن)، مایحتاج هرروزه از خوراک و جامه و غیرهما، (فرهنگ نظام)، رجوع به بادروزه و شعوری ج 1 ورق 191 شود، نفقۀ روزانه، (شعوری ج 1 ورق 191)، جامۀ کهنه را نیز گفته اند، (برهان) (آنندراج) (دمزن) (ناظم الاطباء)
باروطساز، آنکه باروت سازد، سازندۀ باروت، مایحتاج هر روزه را نیز گویند از جامه و زیرجامه و امثال آن، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، جامۀ هرروزه، (دِمزن)، مایحتاج هرروزه از خوراک و جامه و غیرهما، (فرهنگ نظام)، رجوع به بادروزه و شعوری ج 1 ورق 191 شود، نفقۀ روزانه، (شعوری ج 1 ورق 191)، جامۀ کهنه را نیز گفته اند، (برهان) (آنندراج) (دِمزن) (ناظم الاطباء)
به رنگ یاقوت سرخ، یاقوت رنگ: بیامد از آنجایگه شادکام رخ از خرمی گشته یاقوت فام، فردوسی، به دیباچه بر اشک یاقوت فام به حسرت ببارید و گفت ای غلام، سعدی، طوطیان جان سعدی را به لطف شکری ده زان لب یاقوت فام، سعدی، بر مرگ دل خوش است در این واقعه مرا کاب حیات در لب یاقوت فام اوست، سعدی
به رنگ یاقوت سرخ، یاقوت رنگ: بیامد از آنجایگه شادکام رخ از خرمی گشته یاقوت فام، فردوسی، به دیباچه بر اشک یاقوت فام به حسرت ببارید و گفت ای غلام، سعدی، طوطیان جان سعدی را به لطف شکری ده زان لب یاقوت فام، سعدی، بر مرگ دل خوش است در این واقعه مرا کاب حیات در لب یاقوت فام اوست، سعدی
افشاننده و گسترانندۀ یاقوت، (ناظم الاطباء)، که یاقوت ریزد، در بیت زیر ظاهراً کنایه از پرتوافکنی و نورپاشی است: دگر روز کاین ساقی صبح خیز ز می کرد بر خاک یاقوت ریز، نظامی
افشاننده و گسترانندۀ یاقوت، (ناظم الاطباء)، که یاقوت ریزد، در بیت زیر ظاهراً کنایه از پرتوافکنی و نورپاشی است: دگر روز کاین ساقی صبح خیز ز می کرد بر خاک یاقوت ریز، نظامی
که یاقوت از آن می بارد: بیا ساقی آن آب یاقوت وار درافکن بدان جام یاقوت بار، نظامی، ، اشک خونین بارنده، اشکبار: یاقوت بار کردی عشاق لاله رخ را از نوک کلک نرگس بر لوح کهربائی، سنائی، دلم نماند ز بس چون حبیب هر ساعت که در دو دیدۀ یاقوت بار برگردد، سعدی
که یاقوت از آن می بارد: بیا ساقی آن آب یاقوت وار درافکن بدان جام یاقوت بار، نظامی، ، اشک خونین بارنده، اشکبار: یاقوت بار کردی عشاق لاله رخ را از نوک کلک نرگس بر لوح کهربائی، سنائی، دلم نماند ز بس چون حبیب هر ساعت که در دو دیدۀ یاقوت بار برگردد، سعدی
مانند یاقوت. سرخ: یاقوت وار لاله بر برگ لاله ژاله کرده بر او حواله غواص در دریا. کسائی. بیا ساقی آن آب یاقوت وار درافکن بدان جام یاقوت بار. نظامی. من روی بر زمین و دو چشم اندر آسمان بیجاده رنگ رویم و یاقوت وار چشم. زین الدین سجزی
مانند یاقوت. سرخ: یاقوت وار لاله بر برگ لاله ژاله کرده بر او حواله غواص در دریا. کسائی. بیا ساقی آن آب یاقوت وار درافکن بدان جام یاقوت بار. نظامی. من روی بر زمین و دو چشم اندر آسمان بیجاده رنگ رویم و یاقوت وار چشم. زین الدین سجزی